خیالات
کاش یک دختر شکمو داشتم که روزی ۵ وعده غذای کامل میخورد ویک عالمه میوه های مختلف! کاش هر چه پول داشتم در راه سیر کردن شکم اش خرج میکردم! کاش برای تمام غذاهای پیشنهادی ام اشتها داشت... کاش هر چه میخورد سیر نمیشد ومن خسته میشدم از اشپزی برایش!!! کاش مثل بعضی از بچه ها خودش تقاضای غذامیکرد وخودش دهانش را تا اخر باز میکرد تا قاشق لبریز از غذا را در هوا ببلعد!!! اینها خیالات یک مادر است که از فرط بد غذایی دخترش خل شده است!!!! پ ن 1: دیروز یه کوچولو موهای دخترک را کوتاه کردیم... مبارکت باشه دخترکم پ ن 2: دخترک بازم سرما خورده اینبار از پسرعمش گرفته.... به همین دلیل...